روستای شنده
روستای شنده
محمداحسان،حبه نبات،علی
سفر یک روزه به جاده چالوس
داداش علی جون
اولین محرم محمدسجاد
7 ماهگی محمدسجاد
بدون عنوان
سلام مامان ها ونی نی های من در تاریخ سوم اردیبهشت متولد شدم اون قدر خوشحال هستم چون مامانی برام دوتا جشن تولد گرفت به من که خیلی خوش گذشت اما امان از دست من این قدر گریه کردم که حد نداشت هی به من می گفتند بیا شمع هارو فوت کن اما من می تریسدم ولی مامانی به جای من فوت می کرد تولد همه تون هم مبارک باشه
نویسنده :
مامان زهراوباباحسن
19:52
سال 1393 مبارک باد
باسلام بعد از یک غیبت طولانی حالتون خوبه راستی عید نزدیک است کارا تون برای عید انجام دادید من امسال خیلی به مامانی کمک کردم مامانی می خواست خونه را تمیز کند من همش غر می زدم که بابامنم هستم تا می خواست کابینت اشپزخونه تمییز کنه من می رفتم سراغ ظرفا دلم می خواست سر در بیارم توی اونا چی است مامانی نمی ذاشت بعد می زدم زیر گریه مامانی نازم می کشد بغلم می کرد راستی بچه ها شما چه جوری کمک می کردید
نویسنده :
مامان زهراوباباحسن
19:32